محل تبلیغات شما



بنده دیبا هستم خواهر شوهر در آستانه سی سالگی، ریزه میزه و سخت کوش

خواهرم آوا خواهر شوهر ارشد می باشند قد بلند و هیکل ورزشکاری خیلی خیلی احساساتی.

سعید برادر ارشد مهربون حکم پدر رو دارند برای همه.

نیلو همسر سعید کلی ماجرای عروس خواهر شوهری داشتیم.

آرتان نور چشم من، فرزند سعید یک بچه ی ماه و مهربون و اوتیستیک.

سامی برادر کوچکتر مصمم و کمی خشن باهم اختلاف سلیقه داریم.

سایه همسر سامی که بازهم کلی ماجرای عروس و خواهرشوهری داریم.

هانی فرزند سامی که تازه چهارماهه هست و شده نور اون یکی چشمم.

حاج آقا پدر بنده که فقط از نظر قانونی پدر هستند

مامان گلی که مثل اسمش گل هست. یه فرشته که تا آخر عمر نوکرشم.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها